عالم نور و ظلمت در اندیشۀ مولانا و سهروردی
محورهای موضوعی : کلام اسلامیمحمدتقی خمر 1 , بهروز رومیانی 2 * , مصطفی سالاری 3
1 - دانشگاه آزاد اسلامی، زاهدان
2 - دانشگاه آزاد اسلامی، زاهدان
3 - دانشگاه آزاد اسلامی، زاهدان
کلید واژه: مولانا, عرفان اسلامی, شهر نور, شهر ظلمت, سهروردی, هورقلیا,
چکیده مقاله :
نوآوری¬ها و بدیع¬گویی¬های مولانا، شاعر و عارف بلندآوازۀ ایرانی، موجب برجستگی خاص وی در میان شاعران ایران گردیده است. نمادپردازی شهرها، در آثار وی، از زیباترین هنرنمایی¬های اوست. در یک تقسیم¬بندی کلی، می¬توان شهرهای نمادین مطرح شده در آثار مولانا را به دو دستۀ "شهر نور" و "شهر ظلمت" دسته¬بندی کرد. در آثار سهروردی نیز می¬توان همین رویه را در قالب تمثیل¬ها و نمادهای اختصاصی سهروردی ملاحظه نمود. این پژوهش که بر مبنای نظریۀ ادبیات تطبیقی انجام گرفته است، نشان می¬دهد که دو اندیشمند برجستۀ ایرانی، ضمن بهره¬مندی از آبشخورهای ایرانی و اسلامی، بسترهای متفاوتی از منظر نمادپردازی به وجود آورده¬اند. ملک و ملکوت، دو بخش اصلی آفرینش محسوب می¬شود که یکی نمود عالم نور و دیگری نمود عالم ظلمت است. از نام¬های خاص، جهت معرفی این دو شهر استفاده شده است که عامل شکل¬گیری نمادپردازی شهر نور و ظلمت گشته است. رهایی سالک از عالم ظلمت و رسیدن به سرزمین نور، منوط به دست یافتن به عالم واسطه است. عالم واسطه، در عین حفظ کردن خصوصیات اساطیری خود؛ به ویژه پیوستگی با کوه؛ یعنی عام ترین نماد عالم واسطه در جهان، توانسته است با اعمال نمادین سلوک ارتباط برقرار کرده و به همسانی برسد. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و با تطبق نمادهای عالم نور در آثار مولانا و سهروردی، به صورت کتابخانه¬ای انجام شده است.
The innovations and innovations of Rumi, the famous Iranian poet and mystic, have made him especially prominent among Iranian poets. The symbolism of cities, in his works, is one of his most beautiful works. In a general division, the symbolic cities mentioned in Rumi's works can be classified into two categories: "City of Light" and "City of Darkness". In Suhrawardi's works, the same procedure can be seen in the form of Suhrawardi's allegories and specific symbols. This research, which is based on the theory of comparative literature, shows that two prominent Iranian thinkers, while benefiting from Iranian and Islamic sources, have created different contexts from the perspective of symbolism.
قرآن کریم
ابراهیمی دینانی، غلامحسین، (1366)، شعاع اندیشه و شهود در فلسفه سهروردی، تهران: حکمت.
اسماعیل پور، ابوالقاسم، (1375)، اسطورۀ آفرینش در آیین مانی، چاپ اول، تهران: فکر روز.
اسیری لاهیجی، محمد بن یحیی( 1365)، دیوان اشعار و رسائل، به اهتمام برات زنجانی، تهران: دانشگاه تهران، مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه مک گیل.
افلاکی، شمس الدین محمد، (1362)، مناقب العارفین، به کوشش تحسین یاسیجی، تهران: دنیای کتاب.
امین رضوی، مهدی،(1377)، سهروردی و مکتب اشراق، ترجمۀ مجدالدین کیوانی، تهران، نشر مرکز.
الیاده، میرچا، (1376)، رساله در تاریخ ادیان، تهران: سروش.
اوحدی مراغه¬ای، رکن¬الدین، (1387)، کلیات (دیوان، منطق العشاق، جام جم)، به کوشش و با مقدمه علی مرادی مراغه¬ای، تهران: اوحدی.
بلخاری قهی، حسن، (1388)، مبانی عرفانی هنر و معماری اسلامی، تهران: سوره مهر.
حزین لاهیجی، محمد علی بن ابی طالب، ( 1362)، دیوان، با تصحیح، مقابله، مقدمه بیژن ترقی، تهران: بی نا.
خاقانی، بدیل بن علی، (1385)، دیوان، به کوشش ضیاء الدین سجادی، تهران: زوار.
رضی، هاشم، (1375)، آیین مغان، تهران: سخن.
------- ، (1379)، حکمت خسروانی، تهران: بهجت.
سجادی، سیدجعفر، (1363)، سیری در فلسفه اشراق، تهران: فلسفه.
سرامی، قدمعلی، ( 1373)، از رنگ گل تا رنج خار، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
سعیدی، گل بابا، (1387)، حجاب هستی، تألیف محیی الدین ابن عربی، تهران: زوار.
سنایی، مجدودبن آدم (1383)، حدیقه الحقیقه و شریعه الطریقه، تهران: دانشگاه تهران.
سهروردی، شیخ شهاب الدین، (1374)، عوارف المعارف، ترجمه ابو منصور عبدالمؤمن اصفهانی، به اهتمام قاسم انصاری،تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
سهروردی، شیخ شهاب الدین، (1380)، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، تصحیح و مقدمه هنری کربن، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
شهرزوری، شمس الدین محمد بن محمود، (1365)، نزهه الارواح و روضه الافراح (تاریخ الحکماء)، ترجمه مقصودعلی تبریزی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
صدری نیا، باقر، (1388)، فرهنگ مأثورات عرفانی، تهران:سخن.
عراقی، ابراهیم بن بزرگمهر، (1386)، دیوان، مقدمه و تصحیح: پروین قائمی، تهران: پیمان.
عطار، فرید الدین محمد، (1384)، منطق الطیر،
عین القضاه، عبدالله بن محمد، (1386)، تمهیدات، با مقدمه و تصحیح عفیف عسیران، تهران: منوچهری.
فتاحی، (1363)، دستور عشاق، به اهتمام ر. س. گرین شیلدز، برلین:1926.( افست تهران: 1363)
قشیری، (1345). رساله قشیریه، مترجم ابو علی حسن بن احمد عثمانی، تصحیح بدیع الزمان فروزانفر، تهران: علمی و فرهنگی.
کتاب مقدس، عهد جدید، (1375)، ترجمه انجیل اربعه، تعلیقات و توضیحات محمد باقر بن اسماعیل حسینی خاتون آبادی، به کوشش رسول جعفریان. تهران: نشر نقطه، دفتر نشر میراث مکتوب.
لاهیجی، محمد بن یحیی، (1383)، مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، مقدمه و تصحیح محمدرضا بزرگی خالقی و عفت کرباسی، تهران: زوار.
مقدم، محمد،(1380)،جستاری درباره مهر و ناهید، تهران: اساطیر.
معین، محمد، (1326)، مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات فارسی، تهران: دانشگاه تهران.
مولوی، جلال الدین، (1383)، مثنوی معنوی، تصحیح، مقدمه و کشف الابیات از قوام الدین خرمشاهی، تهران: دوستان.
نسفی، عزیز بن محمد، (1389)، الانسان الکامل، تهران: طهوری.
نصر، سید حسین، (1361)، سه حکیم مسلمان، ترجمه احمد آرام، تهران: شرکت سهامی کتابهای جیبی.
همیلتون، ادیت، (1379)، اسطوره های یونان و رم، ترجمه حسن قائم مقامی، تهران: هرمس.
یزدان پناه، سیدیداللّه، (1384)، سهروردی و حکمت اشراق، قم: مخطوط.
اتراک، حسین(1383). مراتب خلقت از دیدگاه آیات و روایات، بازتاب اندیشه،شماره 71، اسفند.
الیاس، جمال، (1375)، رساله نوریه شیخ علاء الدوله سمنانی، معارف، فروردین – تیر ، شماره 27.
امید، مسعود، (1379)، عالم واسطه در گذر اندیشه، کلام اسلامی، شماره 24.
پزشکی، نجمه السادات، (1376)، رابطه عالم مثال با عالم ذر، کیهان فرهنگی، شماره 134، مرداد.
نوع مقاله: پژوهشی
صفحات 108 ـ 85
عالم نور و ظلمت در اندیشۀ مولانا و سهروردی
محمد تقی خمر 1
بهروز رومیانی 2
مصطفی سالاری 3
چکیده
نوآوریها و بدیعگوییهای مولانا، شاعر و عارف بلندآوازۀ ایرانی، موجب برجستگی خاص وی در میان شاعران ایران گردیده است. نمادپردازی شهرها، در آثار وی، از زیباترین هنرنماییهای اوست. در یک تقسیمبندی کلی، میتوان شهرهای نمادین مطرح شده در آثار مولانا را به دو دستۀ "شهر نور" و "شهر ظلمت" دستهبندی کرد. در آثار سهروردی نیز میتوان همین رویه را در قالب تمثیلها و نمادهای اختصاصی سهروردی ملاحظه نمود. این پژوهش که بر مبنای نظریۀ ادبیات تطبیقی انجام گرفته است، نشان میدهد که دو اندیشمند برجستۀ ایرانی، ضمن بهرهمندی از آبشخورهای ایرانی و اسلامی، بسترهای متفاوتی از منظر نمادپردازی به وجود آوردهاند. ملک و ملکوت، دو بخش اصلی آفرینش محسوب میشود که یکی نمود عالم نور و دیگری نمود عالم ظلمت است. از نامهای خاص، جهت معرفی این دو شهر استفاده شده است که عامل شکلگیری نمادپردازی شهر نور و ظلمت گشته است. رهایی سالک از عالم ظلمت و رسیدن به سرزمین نور، منوط به دست یافتن به عالم واسطه است. عالم واسطه، در عین حفظ کردن خصوصیات اساطیری خود؛ به ویژه پیوستگی با کوه؛ یعنی عام ترین نماد عالم واسطه در جهان، توانسته است با اعمال نمادین سلوک ارتباط برقرار کرده و به همسانی برسد. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و با تطبق نمادهای عالم نور در آثار مولانا و سهروردی، به صورت کتابخانهای انجام شده است.
واژگان کلیدی
[1] 2. دانشجوی دکتری گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد زاهدان، دانشگاه آزاد اسلامی، زاهدان، ایران.
Email: khammar@gmail.com
[2] 2. استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد زاهدان، دانشگاه آزاد اسلامی، زاهدان، ایران. (نویسنده مسئول)
Email: b.romiani@gmail.com
[3] 2. استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد زاهدان، دانشگاه آزاد اسلامی، زاهدان، ایران.
Email: M.salari11@yahoo.com
تاریخ دریافت: 11/3/1402 پذیرش نهایی: 8/6/1402