• فهرست مقالات Determinism

      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - بررسی فلسفه نظری تاریخ در نهج البلاغه؛ مطالعه موردی جبر و اختیار
        سید مهدی  حسینی شیروانی سید علی اکبر  ربیع نتاج محمد  شریفی
        جبر و اختیار از مهم ترین و قدیمی‌ترین مباحث فلسفه نظری تاریخ است. اهمیت و حساسیت این مسأله از بعد دینی و کلامی به این دلیل است که با مسائل اراده، استطاعت، قدرت، علم خداوند به افعال بندگان، مخصوصاً خلق افعال و قضا و قدر و طلب و اراده، پیوندی تنگاتنگ دارد. سؤالی که در این چکیده کامل
        جبر و اختیار از مهم ترین و قدیمی‌ترین مباحث فلسفه نظری تاریخ است. اهمیت و حساسیت این مسأله از بعد دینی و کلامی به این دلیل است که با مسائل اراده، استطاعت، قدرت، علم خداوند به افعال بندگان، مخصوصاً خلق افعال و قضا و قدر و طلب و اراده، پیوندی تنگاتنگ دارد. سؤالی که در اینجا مطرح می شود این که آیا از دیدگاه امام علی(ع) در نهج البلاغه انسان مختار است یا مجبور و آیا این مختار بودن منافاتی با اراده الهی دارد؟ بر این اساس، یافته های پژوهش حاکی از آن است که امام علی(ع) در نهج البلاغه به تصادف و جبر تاریخی اعتقادی ندارد و معتقد به رابطه علت و معلول در حوادث و رویدادهای تاریخ است. به طوری که انسان در بینش فلسفی امام علی(ع) یک قربانی بی اراده در مقابل خدای تاریخ نیست، بلکه خود، خود تاریخ و سازنده آن است و می تواند در پهنای قضا و قدر الهی، به راه خیر و سعادت رهنمون شود. در نگاه امام(ع) اراده انسان ها در طول اراده و سنت های الهی است و جبری بر تاریخ مسلط نیست. بر این اساس، مختار بودن، یکی از ویژگی های مهم انسان از نظر نهج البلاغه است. روش تحقیق پژوهش حاضر در مقام گردآوری کتابخانه ای- اسنادی و در مقام داوری توصیفی- تحلیلی می باشد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - روش‌شناسی عقلانی مولانا در مثنوی در جهت اثبات اختیار بشری
        ابوالفضل  افشاری پور رضا حیدری رضا فهیمی
        مسألۀ جبر و اختیار یکی از نکات بسیار پیچیدۀ علم کلام در دین مبین اسلام است که با توجه به برداشت‌های گوناگون فرق مختلف کلامی و نحله‌های فکری و مذهبی از جمله عارفان از آیات قرآن کریم، احادیث نبوی و برداشت‌های گوناگون و بعضاً متضاد و مخالفی را به دنبال داشته است؛ تا جایی‌ چکیده کامل
        مسألۀ جبر و اختیار یکی از نکات بسیار پیچیدۀ علم کلام در دین مبین اسلام است که با توجه به برداشت‌های گوناگون فرق مختلف کلامی و نحله‌های فکری و مذهبی از جمله عارفان از آیات قرآن کریم، احادیث نبوی و برداشت‌های گوناگون و بعضاً متضاد و مخالفی را به دنبال داشته است؛ تا جایی‌ که هر یک از مشرب‌های فکری از جمله اشاعره و معتزله با توجه به زیرساخت‌های فکری و اندیشگانی خویش در جست‌وجوی مستمسکی برای اثبات عقایدشان بوده‌اند. در این میان عارفان مسلمان و از جمله مولانا جلال‌الدین در اثر سترگ خود مثنوی یکی از دلایل محکم و متقنی را که در جهت اثبات اختیار و ارادۀ بشر ذکر می‌نماید بهره‌گیری از روش عقلانی و منطقی قدرت اندیشه و تفکر در جذب خواسته‌ها و طلب کردن پدیده‌هاست که از آن با عنوان «قدر مشترک» یاد می‌نماید. مولانا به کمک روش شناسی عقلانی به دنبال اثبات مسألۀ اختیار و نفی جبر گرایی است و در پرتو اختیار و ارادۀ بشری قدرت اندیشه و فکر را به اثبات می‌رساند. یافته‌های این پژوهش که به شیوۀ توصیفی - تحلیلی و بر مبنای مطالعات کتابخانه‌ای و شیوۀ سندکاوی انجام شده است نشان می‌دهد که قدرت فکر و اندیشه در وجود انسان به عنوان نیرویی در جهت اثبات قدرت اختیار بشری در مشرب کلامی مولانا مورد توجه قرار گرفته است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - بررسی نظریه کسب اشعری و برخی از مباحث کلامی در دیوان خاقانی
        شاهرخ حکمت
        ابوالحسن علی‌بن‌اسماعیل اشعری (260-330 ه‍) برای یافتن راه میانه یا جبر متوسط میان اندیشه‌های تفویض معتزلی و جبرگرایی اشعری، نظریه «کسب» را مطرح و اعلام کرد که خداوند خالق کردارهای ارادی انسان است و انسان کاسب این کردارهاست. وی کسب را اقتران قدرت خدا و انسان دانست و بر ا چکیده کامل
        ابوالحسن علی‌بن‌اسماعیل اشعری (260-330 ه‍) برای یافتن راه میانه یا جبر متوسط میان اندیشه‌های تفویض معتزلی و جبرگرایی اشعری، نظریه «کسب» را مطرح و اعلام کرد که خداوند خالق کردارهای ارادی انسان است و انسان کاسب این کردارهاست. وی کسب را اقتران قدرت خدا و انسان دانست و بر این اعتقاد بود که فعل ارادی در پی این اقتران صورت می‌پذیرد. بر این اساس، انسان در وجود فعل ارادی خود تأثیر ندارد و تنها محل فعل خویش است. به همین سبب، جریان عادت الله موجب پدید آمدن قدرت و اختیار در انسان می‌شود و فعل ارادی وی انجام می‌پذیرد. بسیاری از علما، نظریه کسب را تعبیر دیگری از نظریه جبر و جبرگرایی دانسته‌اند. البته در جبرگرایی و کسب اشعری تطوری پیدا شد و برخی استادان کلام اشعری کوشیدند آن را به گونه‌ای دیگر تعبیر کنند. خاقانی شروانی (520-595 ه‍) یکی از بزرگترین شاعران ایرانی و از گویندگان طراز اوّل زبان فارسی است که با وجود پیروی از مذهب تسنّن به معتقدات و مقدسات شیعه به دیده تکریم می‌نگرد. خاقانی در مذهب تعصب دارد ولی از قشری بودن اجتناب می‌کند؛ با این همه به مشرب کلامی اشعری به ویژه کسب اشعری تمایل دارد و در بسیاری از موارد به جبر متوسط روی خوش نشان می‌دهد. نتایج این پژوهش که به شیوه‌ی کتابخانه‌ای و مبتنی بر روش توصیفی ـ تحلیلی است نشان می‌دهد که خاقانی در عین پذیرش جبر در سرنوشت انسان، در مواردی از اختیار هم سخن می‌گوید و در عین مذهب کلامی، در سرایش برخی از اشعار، بیانگر نحوه‌ای از افکار و تعالیم اندیشه اشعری با محوریّت نظریه کسب اشعری، می‌باشد. پرونده مقاله