• فهرست مقالات مولوی

      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - کثرت گرایی دینی (نجات شناختی) در مثنوی مولوی
        جدیدالاسلام  قلعه نویی علی  وفایی
        پلورالیسم دینی (Religious Pluralism) از جمله مباحث مرتبط با فلسفه‌ی دین است که به سبب توجه به مسأله‌ی نجات و زندگی مسالمت‌آمیز میان پیروان ادیان، مورد توجه صاحب نظران زیادی قرار گرفته و دارای رویکردها و تقریرهای متفاوتی است. توجه عمیق مولانا به «وحدت وجود»-به عنوان‌یکی چکیده کامل
        پلورالیسم دینی (Religious Pluralism) از جمله مباحث مرتبط با فلسفه‌ی دین است که به سبب توجه به مسأله‌ی نجات و زندگی مسالمت‌آمیز میان پیروان ادیان، مورد توجه صاحب نظران زیادی قرار گرفته و دارای رویکردها و تقریرهای متفاوتی است. توجه عمیق مولانا به «وحدت وجود»-به عنوان‌یکی از ارکان اصلی اعتقادات وی- و القای روحیه‌ی تسامح و تساهل به مخاطبان خود، باعث شده تا عده‌ای وی را «کثرت‌گرا» بنامند؛ امّا اینکه وی، واقعاً واجد چنین نامگذاری بوده‌یا نه و اگر بوده، پلورالیسم دینی از دیدگاه او چه کیفیّتی دارد و چه مواردی را شامل می‌شود، از جمله سؤالاتی است که در مورد مولانا مطرح است. مقاله‌ی حاضر در جستجوی پاسخ این سؤالات، بر اساس مثنوی است. بنابراین، در این مقاله، ضمن تعریف پلورالیسم دینی و بیان رویکردهای آن، آرای کثرت گرایان در باب حقانیت ادیان مطرح شده و بازتاب این آرا در اندیشه‌های مولوی آمده است. بازخوانی اندیشه‌های مولوی بیانگر این نکته است که ردّپای نظریه‌ی پلورالیسم دینی، کم و بیش در اندیشه‌های او دیده می‌شود؛ امّا پلورالیسم را به معنای امروزی آن نمی‌پذیرد و در نهایت‌یک دین را حق می‌داند. هدف از این جستار آن است که مخاطبان مثنوی با پیروی از شیوه‌ی مولوی در مسائل معرفتی و دینی، در جهت تقریب بین ادیان و تفاهم میان صاحبان آن‌ها گام برداشته و همچنین برای رفع اختلافات و دشمنی‌های دینی و عقیدتی نوعی آمادگی ذهنی ایجاد شود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - ماهیت مرگ و اهداف مرگ ستایی از دیدگاه مولانا
        منوچهر کمری ملک‌محمد  فرخ‌زاد
        "ماهیت" ، اصطلاحی است که به ذات و چیستی اشیاء و پدیده های جهان هستی اطلاق می شود و بر این اساس منظور از "ماهیت مرگ"، چیستی و حقیقت آن است. مرگ در کاربرد عامه به معنای نیست شدن هستی این جهان و پایان زندگی است. اما صاحبان قلم و اندیشه در حوزه های مختلف فکری، بویژه در قلمر چکیده کامل
        "ماهیت" ، اصطلاحی است که به ذات و چیستی اشیاء و پدیده های جهان هستی اطلاق می شود و بر این اساس منظور از "ماهیت مرگ"، چیستی و حقیقت آن است. مرگ در کاربرد عامه به معنای نیست شدن هستی این جهان و پایان زندگی است. اما صاحبان قلم و اندیشه در حوزه های مختلف فکری، بویژه در قلمرو عرفان و تصوف، بر اساس نوع نگرششان از جهان پس از مرگ، از زاویه ی دید خاص خود به تبیین" ماهیت و مفهوم مرگ" پرداخته اند. مولانا نیز که در گستره ی شعر و عرفان، مقامی چشمگیر دارد، "مرگ ستایی و رابطه ی مفهومی ماهیت مرگ و زندگی" در هندسه ی فکری او با سیمای دیگر گونه و بصورت ویژه در کانون توجه اش قرار گرفته است. او، اولین و آخرین کسی نیست که در تشریح" ماهیت مرگ و ستایش آن" کوشیده باشد، اما "مرگ ستایی اشتیاق محور و غرابت زدایی از ماهیت و سیمای آن" ، در ضمن تأکید بر جاذبه های معنادار پنهان در" فلسفه ی زندگی" در قالب تصویر آفرینی های هنرمندانه ، در آثار او بسامدی بالا و کم نظیر دارد. در این جستار کوشیده ایم از طریق دقت و پژوهش در دیدگاه او و بر اساس آثار ارزشمندش ، بخصوص کتاب گرانسنگ مثنوی شریف، "ماهیت مرگ، اهداف و انگیزه های مرگ ستایی و قصه ی اشتیاق او" در برخورد با این حادثه ی رمزآلود را ،ضمن برشمردن سرچشمه های فکری اش در این زمینه، مورد تحلیل و پژوهش قرار دهیم. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - جایگاه عقل وعشق از دیدگاه مولوی در مثنوی
        زهرا باباپور محمدرضا صرفی عنایت الله شریف پور
        مولوی با اشعار شورانگیز خود ندای عاشقی سر داده ‌است و پیشرو عشق در ادب فارسی است. عشق نیروی عظیمی است که در جان مولانا رسوخ می‌کند. عقل و عشق از مباحث بسیار مهم در مثنوی مولاناست. بررسی عقل و عشق در مثنوی مولوی در خور توجه است. حکیمان می گویند امتیاز انسان به عقل است ام چکیده کامل
        مولوی با اشعار شورانگیز خود ندای عاشقی سر داده ‌است و پیشرو عشق در ادب فارسی است. عشق نیروی عظیمی است که در جان مولانا رسوخ می‌کند. عقل و عشق از مباحث بسیار مهم در مثنوی مولاناست. بررسی عقل و عشق در مثنوی مولوی در خور توجه است. حکیمان می گویند امتیاز انسان به عقل است اما عرفا امتیاز انسان را به عشق می‌دانند. در این مقاله کوشش می‌شود نظر مولوی دربارة عقل و عشق و رابطه آن دو بررسی شود. مولانا نه تنها عقل ستیز نیست، بلکه بهترین ستایش ها را از عقل به دست داده و مخالفت او با عقل فلسفی است. اما از آن‌جا که این نعمت الهی در دست عده ای عامل اختلاف بین مردم شده و به جای راهنمایی و هدایت آن‌ها خود ابزار تباهی جامعه گردیده ‌است، با آن به ستیز برخاسته و در واقع عقل ستیزی او نوعی واکنش اجتماعی و حاکی از یک نظام اندیشگی والاست که می خواهد عقل را از بند نفس خلاص کند در این مقاله، با تکیه بر مثنوی معنوی مولوی، جایگاه عقل و عشق به شیوۀ کتابخانه‌ای مورد بررسی و واکاوی قرار گرفته است. پرونده مقاله