از نیمه دوم قرن اول هجری، فرق و مذاهب مختلف کلامی شروع به نشو و نما کردند. فرقه معتزله توسط واصل بن عطا پایه گذاری شد. این فرقه در ایام خلافت مامون، معتصم، واثق به صورت جدی مورد حمایت قرار گرفت.
زمانیکه متوکل به خلافت رسید معتزله را مورد آزارو اذیت قرار داد. مکتب اشعر چکیده کامل
از نیمه دوم قرن اول هجری، فرق و مذاهب مختلف کلامی شروع به نشو و نما کردند. فرقه معتزله توسط واصل بن عطا پایه گذاری شد. این فرقه در ایام خلافت مامون، معتصم، واثق به صورت جدی مورد حمایت قرار گرفت.
زمانیکه متوکل به خلافت رسید معتزله را مورد آزارو اذیت قرار داد. مکتب اشعری در چهل سالگی ازاین مکتب جدا شد و مذهب جدیدی به نام اشاعره را بنیان نهاد.
پژوهش حاضر با استفاده از روش تحقیق تاریخی که مبتنی بر توصیف و تحلیل است، به این پرسش پاسخ می دهد، که با توجه به چنین فضایی آیا این مکتب توانست به سیره فکری خود ادامه دهد ؟ هدف از پرداختن به این موضوع چگونگی تداوم جریان اعتزالی در قرن چهارم هجری است و روند تقابل معتزله و اشاعره را مورد بررسی قرارمی دهد.
یافته های پژوهش نشان می دهد که ظهور ابوالحسن اشعری یکی از عوامل سقوط معتزله می باشد. هرچند عده ای معتقدند آیین معتزله در آن عصر در خطر انحلال قرار گرفته بود. اشعری برای زنده نگهداشتن آیین معتزلی سیاستی به کار گرفت که با هوشیاری تمام تغییر روش داد و معتزله را نجات داد. اما باید گفت که اشعری مناظرات مختلفی با ابوعلی جبائی، استاد خود داشتو از نظر فقهی پیرو اهل حدیث بود. اما از زمان متوکل تا زمان خلافت القادر بالله، معتزله دیگر در دستگاه خلافت عباسی جایگاهی نداشتند.
پرونده مقاله
مسئله «جبر و اختیار» از مسائل مهم کلامی و فلسفی افعال اختیاری انسان است. اندیشمندان کوشیدند هر کدام بنا به مبانی و پیش فرض های دینی، علمی و معرفتی خود به تبیین حقیقت و ابعاد این مسئله بپردازند. برخی به نظریه جبر و برخی دیگری به نظریه های اختیار گرایش پیدا کردند. متکلمین چکیده کامل
مسئله «جبر و اختیار» از مسائل مهم کلامی و فلسفی افعال اختیاری انسان است. اندیشمندان کوشیدند هر کدام بنا به مبانی و پیش فرض های دینی، علمی و معرفتی خود به تبیین حقیقت و ابعاد این مسئله بپردازند. برخی به نظریه جبر و برخی دیگری به نظریه های اختیار گرایش پیدا کردند. متکلمین اشاعره با اذعان به توحید افعالی، بر این باورند که همه افعال بندگان مخلوق خداوند است و انسان تنها کسب کننده فعلی است که خداوند آن را به دست انسان ایجاد میکند. معتزله به انگیزه نفی بدیها از خداوند منکر صدور فعل عبد از خدا شدهاند و منشأ افعال اختیاری را عبد میدانند. صدرالمتألهین با استفاده از دلایل عقلی و مبانی وحیانی، درصدد جمع اختیار انسان و توحید افعالی برآمده است. در این پژوهش بیان مبانی اشاعره و مبانی معتزله درباره افعال اختیاری انسان است و تحلیل و نقد آن مبانی ملاصدرا درباره افعال اختیاری انسان تبیین میشود و رابطه آن با توحید افعالی با توجه به دلایل عقلی و نقلی مورد تحلیل و پژوهش قرار میگیرد.مقاله به این رهاورد خواهد رسید که دیدگاه معتبر نزد امامیه دیدگاه ملاصدرا است.
پرونده مقاله