مکتب عرفان و تصوّف، متشکّل از آداب و اصولی است که شیوۀ سلوک رهپویان طریقت را تا نیل به سر منزل حقیقت، تبیین و آشکار میسازد. سیر و سلوک صوفیانه که شامل سیر آفاقی و سیر أنفسی است، مُلهم از آیۀ شریفۀ "سَنُریهم آیاتِنا فی الآفاقِ و فی أنفسِهم حتّی یَتبیّنَ لهم أنُّه الحقُّ چکیده کامل
مکتب عرفان و تصوّف، متشکّل از آداب و اصولی است که شیوۀ سلوک رهپویان طریقت را تا نیل به سر منزل حقیقت، تبیین و آشکار میسازد. سیر و سلوک صوفیانه که شامل سیر آفاقی و سیر أنفسی است، مُلهم از آیۀ شریفۀ "سَنُریهم آیاتِنا فی الآفاقِ و فی أنفسِهم حتّی یَتبیّنَ لهم أنُّه الحقُّ" (فُصّلت/53)، و سایر آیات و احادیثی است که جزو منابع مهمّ در مشرب عرفان اسلامی به شمار میآیند. مولانا که در ادبیات عرفانی فارسی از جایگاه و منزلتی بی بدیل برخوردار است، در آثار منظوم و منثور خود به سیر آفاقی (عالم کبیر)، و سیر أنفسی (عالم صغیر)، توجّه داشته، و سیر آفاقی را که مطالعۀ صورت تفصیلی عالم است، بر سیر أنفسی مقدّم میدارد.در این پژوهش به صورت تحلیلی و توصیفی بیان شدهاست که مولوی از جمله عارفانی است که جهت شناخت حقیقت، به مجاز نیز عنایت داشته، و مخلوقات عالم را تجلّی گاه جلوه و جمال حق میشمارد. از نظر وی ـ که به حرکت جوهری المام دارد ـ تمامی اجزای کاینات به طور مستمرّ، در حرکت و تغییر اند، وسیر آفاقی وی، از مرحلۀ جماد، تا مراتب روح و جان، و تا ورود به قلمرو ملکوت ادامه دارد. مولانا در سیر آفاقی، با نگاه عمیق و نافذ – که خود، آن را «سبب سوراخ کن» نامیده – از حجابهای ظاهری موجودات، عبور نموده، و از مشاهدۀ مصنوع به صانع، و از فعل به صفت، و از صفت، به دیدار ذات نایل گردیده است. او در سلوک صوفیانه و سیر آفاقی خود، در ورای چهرۀ ظاهری عناصر هستی، و در آیینۀ ممکنات و اجزای عالم، به مشاهدۀ چهرۀ محبوب ازلی و ابدی پرداخته است.
پرونده مقاله
مثنوی معنوی اثر جاودانۀ مولانا جلال الدین محمد بلخی به مثابۀ اثری از آثار موفق ادبی ایران و جهان، نمونه ای ارزنده و مهم در تاریخ ادبیات جهان است که با تحلیل جامعهشناختی آن، از منظر سلوک اجتماعی می توان به اطلاعات زیادی از اوضاع اجتماعی و بایدها و نبایدهایی که از فکر و چکیده کامل
مثنوی معنوی اثر جاودانۀ مولانا جلال الدین محمد بلخی به مثابۀ اثری از آثار موفق ادبی ایران و جهان، نمونه ای ارزنده و مهم در تاریخ ادبیات جهان است که با تحلیل جامعهشناختی آن، از منظر سلوک اجتماعی می توان به اطلاعات زیادی از اوضاع اجتماعی و بایدها و نبایدهایی که از فکر و تجربه و روان شناسی اجتماعی مولانا سرچشمه می گیرد و از آن به اندیشۀ سلوک اجتماعی تعبیر می شود، دست یافت. در این پژوهش که به شیوۀ توصیفی، تحلیلی تدوین شده است، دورۀ زمانی قرن هفتم را در نظر خواهیم داشت که در آن به نقش های اجتماعی، هنجارها و کنش ها و مقوله های مهم اجتماعی و نیز نهادهای اجتماعی خواهیم پرداخت. همچنین با توجه به جایگاه مهم مولانا در ادبیات، فرهنگ و تاریخ ایران زمین و نقش بی چون و چرای وی در تبیین آموزه های عرفانی، اخلاقی، بررسی نگاه و رویکرد وی به سلوک اجتماعی از خلال آثارش بهویژه مثنوی معنوی بسیار ضروری به نظر می رسد و این مهم می تواند ما را به آبشخورهای فکری مولانا درباره ی سلوک اجتماعی رهنمون شود.
پرونده مقاله
مسألۀ جبر و اختیار یکی از نکات بسیار پیچیدۀ علم کلام در دین مبین اسلام است که با توجه به برداشتهای گوناگون فرق مختلف کلامی و نحلههای فکری و مذهبی از جمله عارفان از آیات قرآن کریم، احادیث نبوی و برداشتهای گوناگون و بعضاً متضاد و مخالفی را به دنبال داشته است؛ تا جایی چکیده کامل
مسألۀ جبر و اختیار یکی از نکات بسیار پیچیدۀ علم کلام در دین مبین اسلام است که با توجه به برداشتهای گوناگون فرق مختلف کلامی و نحلههای فکری و مذهبی از جمله عارفان از آیات قرآن کریم، احادیث نبوی و برداشتهای گوناگون و بعضاً متضاد و مخالفی را به دنبال داشته است؛ تا جایی که هر یک از مشربهای فکری از جمله اشاعره و معتزله با توجه به زیرساختهای فکری و اندیشگانی خویش در جستوجوی مستمسکی برای اثبات عقایدشان بودهاند. در این میان عارفان مسلمان و از جمله مولانا جلالالدین در اثر سترگ خود مثنوی یکی از دلایل محکم و متقنی را که در جهت اثبات اختیار و ارادۀ بشر ذکر مینماید بهرهگیری از روش عقلانی و منطقی قدرت اندیشه و تفکر در جذب خواستهها و طلب کردن پدیدههاست که از آن با عنوان «قدر مشترک» یاد مینماید. مولانا به کمک روش شناسی عقلانی به دنبال اثبات مسألۀ اختیار و نفی جبر گرایی است و در پرتو اختیار و ارادۀ بشری قدرت اندیشه و فکر را به اثبات میرساند. یافتههای این پژوهش که به شیوۀ توصیفی - تحلیلی و بر مبنای مطالعات کتابخانهای و شیوۀ سندکاوی انجام شده است نشان میدهد که قدرت فکر و اندیشه در وجود انسان به عنوان نیرویی در جهت اثبات قدرت اختیار بشری در مشرب کلامی مولانا مورد توجه قرار گرفته است.
پرونده مقاله
<p>دراسلام، الفت وهمدلی به عنوان یکی از مهمترین اهداف تربیتی و اجتماعی از ارزشمندترین دستاوردهای اسلام در جامعه است و از آن به عنوان محور وحدت و اتحاد،که نتیجه آن صلح است، توجه شده . صلح، نیاز بشر در هر دوره ای است وبه همین سبب طی اعصار گذشته و حال، اندیشمندان بزرگی نیز چکیده کامل
<p>دراسلام، الفت وهمدلی به عنوان یکی از مهمترین اهداف تربیتی و اجتماعی از ارزشمندترین دستاوردهای اسلام در جامعه است و از آن به عنوان محور وحدت و اتحاد،که نتیجه آن صلح است، توجه شده . صلح، نیاز بشر در هر دوره ای است وبه همین سبب طی اعصار گذشته و حال، اندیشمندان بزرگی نیز به موضوع همدلی به عنوان راهی برای رسیدن به صلح پرداخته اند از جمله مولانا بلخی درقرن هفتم شمسی و اندیشمند معاصر؛ دکتر مارشال روزنبرگ. بر این اساس،مسأله اساسی پژوهش حاضر، پرسمان همدلی است و این پژوهش بر آن است، با مطالعه ای نظری به شیوه پژوهش کتابخانه ای بر مثنوی معنوی مولانا جلال الدین بلخی، و رویکرد ارتباط بدون خشونتدگاه مارشال روزنبرگ به بررسی مفهوم همدلی بپردازد و با تاکید بر روش تحلیلی _ توصیفی به این پرسش پاسخ دهد که در دیدگاههای ذکر شده، چگونه همدلی به عنوان راهی برای رسیدن به صلح عمل می کند. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که درقرآن توجه خاصی به موضوع همدلی شده است و به آن به عنوان راهی که جلوی جنگ و خشونت را می گیرد، اشاره می کند. مولانا درقرن هفتم نیز همدلی را راهی برای رسیدن به صلح درون وصلح با دیگران و درنهایت صلح کل می داند. روزنبرگ، به عنوان روانشناس معاصر غربی که مولانا پژوه نیز بود، همدلی را راهی مهم برای رسیدن به صلح می داند. این مقاله اهتمامی نوین دراین باره است که نشان می دهد، چگونه یک مولفه اخلاقی می تواند در برقراری صلح موثر باشد.لازم به ذکر است این مقاله برگرفته از بخشی از رساله دکتری نگارنده است.</p>
پرونده مقاله
<p>نوآوری¬ها و بدیع¬گویی¬های مولانا، شاعر و عارف بلندآوازۀ ایرانی، موجب برجستگی خاص وی در میان شاعران ایران گردیده است. نمادپردازی شهرها، در آثار وی، از زیباترین هنرنمایی¬های اوست. در یک تقسیم¬بندی کلی، می¬توان شهرهای نمادین مطرح شده در آثار مولا چکیده کامل
<p>نوآوری¬ها و بدیع¬گویی¬های مولانا، شاعر و عارف بلندآوازۀ ایرانی، موجب برجستگی خاص وی در میان شاعران ایران گردیده است. نمادپردازی شهرها، در آثار وی، از زیباترین هنرنمایی¬های اوست. در یک تقسیم¬بندی کلی، می¬توان شهرهای نمادین مطرح شده در آثار مولانا را به دو دستۀ "شهر نور" و "شهر ظلمت" دسته¬بندی کرد. در آثار سهروردی نیز می¬توان همین رویه را در قالب تمثیل¬ها و نمادهای اختصاصی سهروردی ملاحظه نمود. این پژوهش که بر مبنای نظریۀ ادبیات تطبیقی انجام گرفته است، نشان می¬دهد که دو اندیشمند برجستۀ ایرانی، ضمن بهره¬مندی از آبشخورهای ایرانی و اسلامی، بسترهای متفاوتی از منظر نمادپردازی به وجود آورده¬اند. ملک و ملکوت، دو بخش اصلی آفرینش محسوب می¬شود که یکی نمود عالم نور و دیگری نمود عالم ظلمت است. از نام¬های خاص، جهت معرفی این دو شهر استفاده شده است که عامل شکل¬گیری نمادپردازی شهر نور و ظلمت گشته است. رهایی سالک از عالم ظلمت و رسیدن به سرزمین نور، منوط به دست یافتن به عالم واسطه است. عالم واسطه، در عین حفظ کردن خصوصیات اساطیری خود؛ به ویژه پیوستگی با کوه؛ یعنی عام ترین نماد عالم واسطه در جهان، توانسته است با اعمال نمادین سلوک ارتباط برقرار کرده و به همسانی برسد. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و با تطبق نمادهای عالم نور در آثار مولانا و سهروردی، به صورت کتابخانه¬ای انجام شده است.</p>
پرونده مقاله