مفهوم حق یکی از پرکاربردترین واژههایی است که در دانشهای مختلفی همچون فلسفه، کلام، فقه، حقوق، سیاست، عرفان و اخلاق از آن استفاده میشود. این مفهوم را میتوان از دو منظر اصلی مورد بررسی قرار داد. جنبه نخست، بعد واقعی و توصیفی مفهوم حق است که در علوم حقیقی از آن بحث میش چکیده کامل
مفهوم حق یکی از پرکاربردترین واژههایی است که در دانشهای مختلفی همچون فلسفه، کلام، فقه، حقوق، سیاست، عرفان و اخلاق از آن استفاده میشود. این مفهوم را میتوان از دو منظر اصلی مورد بررسی قرار داد. جنبه نخست، بعد واقعی و توصیفی مفهوم حق است که در علوم حقیقی از آن بحث میشود و جنبه دوم، بعد اعتباری و هنجاری آن است که در علوم انسانی و اجتماعی کاربرد ویژهای دارد. هرچند تفکیک میان «حق بودن» و «حق داشتن» و تمایز میان دو کاربرد وصفی و اسمی مفهوم حق، مرز میان حقیقت و اعتبار را میان دانشهای حقیقی و علوم اعتباری روشن میسازد، اما انحصار بحث حق در معنای مدرن آن(حق داشتن) در دانش فلسفه حق مدرن، به عنوان یکی از فلسفههای مضاف، موجب توجه انحصاری نگاه فلسفی مدرن و غفلت از اندیشه حکمت متعالیه و نگرش ناب اعتقادی اسلامی بر این بحث خواهد شد. ما ضمن بررسی فلسفه حق در معنای مدرن، نخست چیستی مفهوم حق در اندیشه حکمت متعالیه به مثابه نگرش عمیق اعتقادی، در دو عرصه حقیقی و اعتباری آن را واکاوی نموده، سپس به نقد مفهوم حق در اندیشه مدرن میپردازیم. ضمنا روش تحقیق در این پژوهش، تحلیلی و توصیفی است.
پرونده مقاله
تناسخ، ازمسائل مهم درعلم النفس است؛ که درطول تاریخ، فکرواندیشه بشررا به خود مشغول وطرفداران زیادی را درجوامع واقوم مختلف در پهنه وسیع جغرافیایی وتاریخی به خود اختصاص داده ودرعلوم مختلفی چون فلسفه ،کلام ، تفسیر ، فرق ومذاهب از آن بحث شده است ؛از طرفی گره خوردن سرنوشت ب چکیده کامل
تناسخ، ازمسائل مهم درعلم النفس است؛ که درطول تاریخ، فکرواندیشه بشررا به خود مشغول وطرفداران زیادی را درجوامع واقوم مختلف در پهنه وسیع جغرافیایی وتاریخی به خود اختصاص داده ودرعلوم مختلفی چون فلسفه ،کلام ، تفسیر ، فرق ومذاهب از آن بحث شده است ؛از طرفی گره خوردن سرنوشت برخی از آموزه های دینی همچون معاد ، معاد جسمانی، احیای اموات ، عالم ذر ، رجعت و... با مساله تناسخ حساسیت موضوع را بیشتر نموده است. تقریبا تمام ادله ی اصلی استحاله تناسخ ،در دوکتاب «علم النفس فلسفی» و «تناسخ ازدیدگاه عقل ونقل» مورد نقد وبررسی قرار گرفته است ومولفین این دو کتاب، آنها را ناتمام می دانند؛در این نوشتار،که روش توصیفی- تحلیلی- انتقادی است نقطه نظرات این دو اثر درمورد برخی ازمهمترین دلایل عقلی نظریه استحاله تناسخ، مورد نقد وبررسی قرار گرفته است ودرپایان ادله ونقدهای ایشان در نفی ادله عقلی ،به بوته نقد کشیده شده ونظریه استحاله تناسخ مورد قبول واقع شده است.
پرونده مقاله