درآغاز، چیزی وجودنداشت فقط اهورامزدا خدای خردوفرزانگی ، که درنوربی پایان میزیست و برادردوقلویش ، اهریمن آن روحِ شیطان که درتاریکی مطلق بود ، وجودداشتندومیان آنها فقط خلاء و پوچی بود. اگراین دونیروی متضاددرمقابل یکدیگر نبودند زندگی بشرتنوعی نداشت . همچنین اگر جهان فقط ب چکیده کامل
درآغاز، چیزی وجودنداشت فقط اهورامزدا خدای خردوفرزانگی ، که درنوربی پایان میزیست و برادردوقلویش ، اهریمن آن روحِ شیطان که درتاریکی مطلق بود ، وجودداشتندومیان آنها فقط خلاء و پوچی بود. اگراین دونیروی متضاددرمقابل یکدیگر نبودند زندگی بشرتنوعی نداشت . همچنین اگر جهان فقط برمبنای یکی از این نیروها (خیر یا شرّ) خلق شده بود، بازهم زندگی معنایی نداشت .
لذا تقابل این دو نیروی متضاد با یکدیگرمواضع بشررا معلوم کرده. بطوریکه این دو نیرو یکی بعنوان محور نیکی ها ودیگری بعنوان محوربدی ها ظاهرگشته ، ودرنهایت، نبرد میان خیروشر با درایت وآگاهی انسان به پایان می رسد.و نیروی خیردراین نبرد پیروز میگردد.
بدین ترتیب پژوهش حاضر به بحث وبررسی درباره چرایی اهمیت نیروهای خیروشرّ درکیهان شناسی وانسانی شناسی زرتشتی می پردازد.
پرونده مقاله