شاعران و نویسندگان در هر گوشهاي از جهان و در هر دورانی، پیوسته از آرا، افكار و اندیشههای یکدیگر تأثیر میپذیرند. این پژوهش که به روشی توصیفی – تحلیلی و برپایههای اصول مکتب آمریکایی تدوین شده، مقايسهاي تطبیقی میان مبانی فکری و زیرساختهای اعتقادی دو شاعر نامور ایرانی چکیده کامل
شاعران و نویسندگان در هر گوشهاي از جهان و در هر دورانی، پیوسته از آرا، افكار و اندیشههای یکدیگر تأثیر میپذیرند. این پژوهش که به روشی توصیفی – تحلیلی و برپایههای اصول مکتب آمریکایی تدوین شده، مقايسهاي تطبیقی میان مبانی فکری و زیرساختهای اعتقادی دو شاعر نامور ایرانی و عرب است. نگارندگان در این مقاله نخست به بررسی اوضاع سياسي، اجتماعي و فكري اين دو اندیشمند برجسته پرداختهاند. چه اینها در شكلگيري شخصيت فردی و ادبی آن دو نقش به سزایی داشتند. تا بدانجا كه آرا و افكار دو شاعر متاثر از اوضاع و احوال زمانهشان بوده است.
بيشك ميان اندیشههای آن دو تشابهاي نزديك وجود دارد، به طوري كه در بيشتر موارد شبح سخنان ابوالعلاء در آرای خيام جان ميگيرد. دو شاعر با وجود ديدگاههاي فلسفي مشابه غالباً همصدا، همسخن و همعقيده با یکدیگر بودهاند؛ البته گاهی نگرش آن دو با یکدیگر تفاوت داشته که بیان اين تشابهها و اختلافها از دستاوردهای اصلی این پژوهش است
پرونده مقاله
نقد حديث و دانشهاي مرتبط با آن، همواره، مورد توجّه محدثان بوده است. رشید رضا، یکی از انديشهوران معاصر و تأثيرگذار در زمينة حديث است. او ضمن باور اجمالی به روایات، نقدهایی فراتر از آنچه مشهور عالمان مسلمان گفتهاند، بر حدیث وارد ساخت. نگاشته نشدنِ حدیث در قرن اول، رواج چکیده کامل
نقد حديث و دانشهاي مرتبط با آن، همواره، مورد توجّه محدثان بوده است. رشید رضا، یکی از انديشهوران معاصر و تأثيرگذار در زمينة حديث است. او ضمن باور اجمالی به روایات، نقدهایی فراتر از آنچه مشهور عالمان مسلمان گفتهاند، بر حدیث وارد ساخت. نگاشته نشدنِ حدیث در قرن اول، رواج نقل به معنا در احادیث، کثرت جعل و وضع، و تأکید بر نقد متن برای اعتبارسنجی روایات، از جمله مباحث قابل توجه در انديشة اوست. شايد عدّة زيادي رشید رضا را سلفي و جزء «قرآنيون» بدانند، اما نگاه او به حديث را ميتوان حد فاصل دیدگاه قرآنيون و مشهور محدثان دانست.
در این مقاله تلاش میشود تا ضمن نشان دادن خاستگاه اندیشهها، مبانی و آرای رشيد رضا نسبت به حدیث استخراج و نقد گردد.
پرونده مقاله
قرآن كريم در آياتي نظير: «إِنَّ إِلَى رَبِّكَ الرُّجْعَى«(علق:8)؛ و«أَلَا إِلَى اللَّـهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ« (شوري:53) خداوند را غايت حركت كلي جهان و صيرورت خاص انسان معرفي كرده و بديهي است حركت به سمت هیچ غايتی، بدون معرفت و شناخت، انسان را به مقصد نهايي رهنمون نميساز چکیده کامل
قرآن كريم در آياتي نظير: «إِنَّ إِلَى رَبِّكَ الرُّجْعَى«(علق:8)؛ و«أَلَا إِلَى اللَّـهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ« (شوري:53) خداوند را غايت حركت كلي جهان و صيرورت خاص انسان معرفي كرده و بديهي است حركت به سمت هیچ غايتی، بدون معرفت و شناخت، انسان را به مقصد نهايي رهنمون نميسازد؛ بنابراين حركت تکاملي انسان در نظام تربيت توحيدي، بايد عالمانه و متفكرانه باشد تا انسان بتواند به مراتبي از حيات طيّبه موعود در قرآن کریم دستيابد. اين حركت طبعاً از منظر کتاب آسمانی، دارای تحلیل و تفسیری ویژه وبرخاسته از جهانبینی الهی است كه از مباني معرفتشناختي تربيت سکولار، مانند مباني پوزيتيويسم، داروينيسم و اومانيسم، تجربهمدار، بریده از وحی و انسان -محور، جدا و متفاوت است. این مقاله با رویکرد تحلیلی توصیفی به مهمترین مبانی معرفتشناختی تربيت توحيدي،) شامل امکان، منابع و ابزار و موانع شناخت) با استناد به آیات قرآن کریم پرداخته است. براساس یافتههای این پژوهش، از منظر قرآنکریم، چون انسان از ظرفیت نامحدود معرفتی و علمی برخوردار است، پس امکان کسب معرفت برای وی قطعی و تردیدناپذیر است. برخلاف مکاتب فلسفی غرب، قرآن ابزار و منابع گوناگونی مانند حواس، عقل، شهود، وحی و الهام را برای دستیابی انسان به انواع معرفت به رسمیت شناخته است. درمنظومة تربیتی این کتاب آسمانی، ضمن تبيين موانع معرفت، استقرار نظام جامع تربیت توحیدی و صیرورت انسان به سوی حیات طیبه، مستلزم توجهبه همه ابزارهاي معرفت با حفظ مراتب آنها است. مهمترین ثمره این بحث، چگونگي كسب علم يقيني و معرفت ریشهدار، در راستای نقش محوری آن در تحقق معرفت حق است.
پرونده مقاله
بر اساس آموزههای قرآن كريم که موثّقترین منبع شناخت خداوند سبحان است، توحید اساس و مبنای حیات واقعی انسان است و شرک که نقطة مقابل آن میباشد، بزرگترین ظلم و گناه نابخشودنی تلّقی میشود. هستیشناسی توحیدی که از میراث آموزههای وحیانی بهره میبرد رقیب و بدیلی کارآمد، د چکیده کامل
بر اساس آموزههای قرآن كريم که موثّقترین منبع شناخت خداوند سبحان است، توحید اساس و مبنای حیات واقعی انسان است و شرک که نقطة مقابل آن میباشد، بزرگترین ظلم و گناه نابخشودنی تلّقی میشود. هستیشناسی توحیدی که از میراث آموزههای وحیانی بهره میبرد رقیب و بدیلی کارآمد، در برابر هستیشناسیهای پوزیتیویستی، مادیگرایانه و نیهیلیسمی است. این نوع از هستیشناسیها از آنجا که حقیقت عالم صغیر و کبیر را به افق طبیعت و عالم مادی تنزّل دادهاند، هرگز قادر نیستند و نمیتوانند از تربیت انسان سخنبگویند؛ بلکه تربیت انسان موحّد، در صورتی که بر بنیاد هستیشناختی توحیدی استوار گردد، آدمی، حیّ متألّهای خواهد بود که صورت و سیرت خود را به گونهای کامل درمییابد. مسأله اصلی این پژوهش که با عنوان «كاربست رهیافت هستیشناسی در تربیت توحيدي از منظر قران كريم» آمده است، چگونگی تبیین عناصر هستیشناسیای است که معطوف به تربیت و هدایت انسان برای رسیدن به کمال و دستیابی به حیات طیّبه موعود قرآن کریم میباشد. در این مقاله با رویکرد تحلیلی توصیفی، و با استناد به قرآن کریم، در توصيف و ترسيمي واقعنگر از هستي، به اهم مبانی هستیشناختی توحیدی، در عرصة «خداشناسي و جهانشناسي»، که منطقاً مبانی تربیت توحیدی تلقّی میشود، پرداخته شده است. در تأييد تناسب و تلائم گزارههاي توصيفي و تجويزي هستيشناختي با آموزههاي قرآني، از بيانات تفسيري و تبييني برخي از مفسران و صاحبنظران حوزه علوم ديني و متون وحياني وام گرفته شده است. بر اساس یافتهای این پژوهش، خداوند به عنوان منبع و مبدأ تمام خيرات، و جهان هستی، به عنوان آیت حق و صحنة مواجهه انسان با حقیقت الهی است، در این افق، نياز و فقر ذاتي انسان در مراتب مختلف توحید ذاتی، صفاتی و افعالی بر وی کشف و آشکار میگردد. ثمرة این پژوهش، حصول ادراک و فهم صحيح انسان از موقعيت خود در عالم امكان، به عنوان موجودي وابسته و متعلق به ربّ بينياز، است که در سایة توحید ربوبی، رسيدن وی به مقصد نهايي کمال و قرب الهی تصعيد و تسريع میشود.
پرونده مقاله
مبحث حجیت ظن مطلق در عصر غیبت از موضوعات کاربردی است که دراجتهاد و استنباط احکام نقش بسزایی دارد و به مثابه معرکه الاراء دربین اصولیین از زمان های سابق بوده وهست، و از آنجایی که این مسئله برزخ میان کلام و اصول فقه است، ضرورت ایجاب نمود که مبانی کلامی این مسئله در اصول ف چکیده کامل
مبحث حجیت ظن مطلق در عصر غیبت از موضوعات کاربردی است که دراجتهاد و استنباط احکام نقش بسزایی دارد و به مثابه معرکه الاراء دربین اصولیین از زمان های سابق بوده وهست، و از آنجایی که این مسئله برزخ میان کلام و اصول فقه است، ضرورت ایجاب نمود که مبانی کلامی این مسئله در اصول فقه به جهت تقویت حجیت ظن مطلق واکاوی شود؛ ازاین رو این نوشتار با بررسی سه مبنا از مبانی مهم کلامی، یعنی حسن و قبح عقلی، جامعیت اسلام و جاودانگی احکام اسلام در صدد تحلیل و تطبیق آن با حجیت ظن مطلق در علم اصول فقه بوده و با روش توصیفی- تحلیلی که این در این نوشتار دنبال شده، دستاورد آن عبارت است از حجیت بی قید و شرط ظن مطلق، بویژه در زمانی که دست امت از امام معصوم کوتاه است و ما در زمان انسداد به سر می بریم..
پرونده مقاله
نگرهتفکیک دارای مبانی، اصول و قواعد مختلفی است که با تکیه بر آنها به تبیین آراء و دیدگاههای خود میپردازد. در این نوشتار تلاش شده تا مبانی این نگره تبیین و مورد ارزیابی قرار گیرند. هدف از انجام این تحقیق، نشان دادن ضعف و سستی مبانی این نگره است. ضعف مبانی یک نگره، منش چکیده کامل
نگرهتفکیک دارای مبانی، اصول و قواعد مختلفی است که با تکیه بر آنها به تبیین آراء و دیدگاههای خود میپردازد. در این نوشتار تلاش شده تا مبانی این نگره تبیین و مورد ارزیابی قرار گیرند. هدف از انجام این تحقیق، نشان دادن ضعف و سستی مبانی این نگره است. ضعف مبانی یک نگره، منشأ تردید در اصل اعتبار آن نگره میشود. نگارنده با تحقیق کتابخانهای در آثار تفکیکیان به ویژه آقامجتبیقزوینی، مبانی آنان را اصطیاد و در قالب مبانی «معرفتشناختی و روششناختی» و «هستیشناختی» تحلیل کرده است. نویسنده پس از تبیین این مبانی، به ارزیابی انتقادی آنان میپردازد. از آنجا که از سویی یکی از شرایط اساسی برای اطلاق «مکتب» بر یک رویکرد و نگرش، وجود مبانی صحیح و متقن است و از دیگر سو تفکیک فاقد این شرط است؛ باید گفت تفکیک یک نگرش و نگره فکری و نه یک مکتب است و اطلاق مکتب به آن مَجاز میباشد.
پرونده مقاله
يكي از مباحث بنيادي در اعتقادات شيعي رابطه امامت و خاتمیت است؛ براساس دیدگاه تشیع نه تنها بین امامت و خاتمیت ناسازگاري نيست بلكه تلازم نيز وجود دارد و نهاد امامت در امتداد نهاد نبوت بوده و فلسفه خاتمیت جز با امامت تکمیل نمی گردد. اما برخی از دانشمندان اهل سنت و روشنفکرا چکیده کامل
يكي از مباحث بنيادي در اعتقادات شيعي رابطه امامت و خاتمیت است؛ براساس دیدگاه تشیع نه تنها بین امامت و خاتمیت ناسازگاري نيست بلكه تلازم نيز وجود دارد و نهاد امامت در امتداد نهاد نبوت بوده و فلسفه خاتمیت جز با امامت تکمیل نمی گردد. اما برخی از دانشمندان اهل سنت و روشنفکران دینی اين تلازم و ترابط را مورد نقد قرار داده اند. ما در این پژوهش کوشیده ایم که به صورت مستند و علمي مهم ترين شبهات مطرح شده در خصوص شئون امام معصوم در كلام شيعه با اصل خاتميت از جمله؛ ارتباط امام با عالم غیب، ولایت تشریعی، حجیت قول و مرجعیت دینی ائمه را بررسي، ارزيابي و نقد نمائيم. ملاک نبوت، «اخذ مستقیم از خدا» و «حجّیت مستقل» است؛ حال آنکه شیعه، از یک سو امامانش را دارای حجّیت متّکی به نبی و به واسطه او می داند و از سوی دیگر، اخذ حقایق توسط امام را به طور غیرمستقیم و از مجرای میراث نبی معرّفی می کند. با تبیین ابهامات و پاسخ به آن، روشن می شود که رهیافت تشیع در تفسیر اصل خاتمیت که مستظهر به قرآن، سنت نبوی و عقل سلیم است، تنها رهیافتی است که خاتمیت را توجیه می کند و موجب تداوم فلسفه رسالت و ولایت الهی می گردد.
پرونده مقاله
جریان فکری «تفکیک» که از حیث زمانی به دو دوره متقدم و متاخر تقسیم می شود، ضمن نگاه سلبی به عقلِ فلسفی در فهم قرآن، صرفا تفسیر بر اساس سنتِ صحیح را می-پذیرد. معاصران این جریان نسبت به متقدمان، رویکرد متعادلتری درپیش گرفته، با تعریف خاصی از عقل، کارکردهایی برای آن در تفس چکیده کامل
جریان فکری «تفکیک» که از حیث زمانی به دو دوره متقدم و متاخر تقسیم می شود، ضمن نگاه سلبی به عقلِ فلسفی در فهم قرآن، صرفا تفسیر بر اساس سنتِ صحیح را می-پذیرد. معاصران این جریان نسبت به متقدمان، رویکرد متعادلتری درپیش گرفته، با تعریف خاصی از عقل، کارکردهایی برای آن در تفسیر قائلند. مقاله حاضر به روش اسنادی در گردآوری اطلاعات و با رویکرد انتقادی، مبانی و روش تفسیری ایشان را با محوریت آثارشان به صورت مصداقی ارزیابی کرده و درصدد اثبات این فرضیه است که مبنا و روش تفسیری تفکیکیان معاصر باوجود امتیازاتی مانند اهتمام ویژه به فهم الهی قرآن یا به کارگیری عقل تحلیل گر، با کاستی ها وآسیب هایی مواجه است. مهمترین نقد، تقلیل معارف عمیق قرآنی به دلالت تطابقی و ظاهری، حجت دانستن ظهورات شخصی و مانع تراشی در معرفت-بخشی برخی آیات است. این جریان همچنان که مخالفان خود را متهم به تحمیل یافته های بشری در تفسیر قرآن می کند، خود نیز بدون ارائه نظام دقیق از رویکرد معرفت شناختی و الزامات منظومه فکری ش، با پیش فرض های تفکیکی در مبنا و روش تفسیری، فهم خود از قرآن را همان معنای مستفاد از عقل فطری می داند. این امر وزانت علمی این جریان را فروکاسته و آن را در جایگاهی فروتر از سایر رهیافت های تفسیری قرار می دهد.
پرونده مقاله
در مناسبات دو علم در قلمرو مبادی و مبانی، هر دو علم به یکدیگر وابسته هستند. موضوع علم کلام امامیه هم توحید و نبوت و امامت است که پایه برای موضوع عرفان شیعی است که توحید و ولایت است. روش تحقیق در علم عرفان نظری هم شهود و تحلیل و برهان است. غایت عرفان و کلام وصول الی الله چکیده کامل
در مناسبات دو علم در قلمرو مبادی و مبانی، هر دو علم به یکدیگر وابسته هستند. موضوع علم کلام امامیه هم توحید و نبوت و امامت است که پایه برای موضوع عرفان شیعی است که توحید و ولایت است. روش تحقیق در علم عرفان نظری هم شهود و تحلیل و برهان است. غایت عرفان و کلام وصول الی الله است که به تعمیق نظر در غایت کلام هم میانجامد. مباحث معرفت شناسی و ضرورت شناخت حضرت حق از مبادی هر دو علم است. معرفت شهودی عرفانی مبنای معرفت غیبی اهل بیت (ع) و انبیای الهی و تزکیه نفس عرفانی مبنای عصمت انبیا و امامان است. دو علم کلام امامیه و عرفان شیعی، در حوزه مبادی و مبانی باید مورد سنجش مقایسه ای قرار گیرد تا نقاط اجتماع و افتراق تبیین شود، این امر تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته بر همین اساس نگارنده در این اثر با روشی توصیفی ـ تحلیلی به دنبال بررسی مناسبات کلام امامیه و عرفان شیعی در قلمرو مبادی و مبانی است و در نهایت بدین نتیجه رسیده است که در حوزه قلمرو مبانی و مبادی، هر دو مبتنی بر آیات و روایات بوده، هر دو تکیه بر روح توحیدی دارند، رهیافت موضوعی این دو در امور بسیاری مشترک است و... هرچند تفاوت هایی نیز در این زمینه مشاهده می شود که شامل رویکردی شهودی و تجربی در عرفان برخلاف کلام است، رسالت این دو علم در هدایت گری متفاوت است.
پرونده مقاله