نظریه بینونت از مهمترین مبانی مکتب معارف خراسان است زیرا در آن با رویکرد منتقدانه به مبانی فلسفی از جمله نفی سنخیت میان وجود واجب و ممکن و ارجاع آن به بینونت، متمایز بودن وجود واجب را نتیجه میگیرد. برای پی بردن دقیق به نظریه مذکور، باید به تحلیل ربط وجود خالق و مخلوق چکیده کامل
نظریه بینونت از مهمترین مبانی مکتب معارف خراسان است زیرا در آن با رویکرد منتقدانه به مبانی فلسفی از جمله نفی سنخیت میان وجود واجب و ممکن و ارجاع آن به بینونت، متمایز بودن وجود واجب را نتیجه میگیرد. برای پی بردن دقیق به نظریه مذکور، باید به تحلیل ربط وجود خالق و مخلوق از نگاه میرزا مهدی اصفهانی بنیانگذار مکتب معارف خراسان، رجوع کرد لذا مسئله مرکزی این مقاله در باب تببین ربط وجود مذکور است و با توجه به ملاحظات تحلیلی-انتقادی، دو دیدگاه متضاد از مباحث ایشان استنباط میشود که از مبانی متضاد اندیشه او نشأت میگیرد؛ زیرا از طرفی در مسئله چگونگی این ربط، با اعتقاد به بطلان مبانی فلسفی، بینونت بین وجود خالق و مخلوق را مطرح نموده است اما از سوی دیگر، در مقامِ بیان تحلیلِ چگونگی، نسبت به مباحث فلسفی منفعلانه برخورد میکند. این پژوهش به دنبال پاسخگويي به اين پرسش است که: «دیدگاه میرزا مهدی اصفهانی، با تمرکز به آثار خود او، در مورد مسئله ربط وجود خالق و مخلوق که از مبانی نظریه بینونت است، ، به چه صورت مطرحشده است؟»؛ آنچه در این مقاله مطرح میشود بررسیِ تحلیلیانتقادی مبانی نظریه بینونت از جمله ربط وجود خالق و مخلوق میباشد.
پرونده مقاله
این پژوهش بر آن است تا ارتباط اندیشههای باستانی سرزمین ایران را با عرفان مسلمانان نشان دهد و از بررسی ارتباط این ایدهها با سایر مکاتب سخنی نمیرود. روش این بررسی توصیفی ـ تحلیلی و موضوعمحور است و چندان از ارتباط تاریخی این اندیشهها سخنی گفته نمی شود. همچنین برای دو چکیده کامل
این پژوهش بر آن است تا ارتباط اندیشههای باستانی سرزمین ایران را با عرفان مسلمانان نشان دهد و از بررسی ارتباط این ایدهها با سایر مکاتب سخنی نمیرود. روش این بررسی توصیفی ـ تحلیلی و موضوعمحور است و چندان از ارتباط تاریخی این اندیشهها سخنی گفته نمی شود. همچنین برای دوری از پراکندگی بحث و پرهیز از بررسی تاریخی چرخش ایدههای عارفانه میان اهل عرفان در اینجا تنها ابنعربی بهعنوان نقطهای از عرفان نظری در میان مسلمانان گزیده شده است که ایدههای عرفانی در آن به نحوی ساختارمند در کنار هم قرار می گیرند. واژه نظری اشاره به نظری بودن این ایدهها دارد و عرفان عملی را از قلم میاندازد. در این نوشته چند انگاره کلان عرفانی که مبانی اصلی عرفان مسلمانان هستند از جمله اسماء و صفات، اعیان ثابته و عالم خیال، انسان کامل و هسته اصلی این انگارهها یعنی وحدت وجود مورد واکاوی قرار میگیرد و پیش از آن آنچه که گمان میشود که قرین این ایدهها در فرزانش ایرانی است یعنی سخن از امشاسپندان،زروان، فروهرها و انسان نخستین بررسی خواهد شد. نتیجهای که از این نوشته گرفته میشود این است که ارکان اصلی عرفان مسلمانان کم و بیش تفصیلی بر انگارههای فرزانش ایرانی است.
پرونده مقاله