همواره فلاسفه بزرگی در جهت یافتن دانش برتر تلاش نموده اند. این تلاشها سبب ظهور اندیشه ها و مکتب هایی با هدف کمال و سعادت انسانی گشته است.
در این مقاله تلاش شده است تا با تکیه به دیدگاه ملاصدرا به عنوان بنیان گذار حکمت متعالیه و نیز توجه ویژه وی به فلاسفه پیشین و دیدگا چکیده کامل
همواره فلاسفه بزرگی در جهت یافتن دانش برتر تلاش نموده اند. این تلاشها سبب ظهور اندیشه ها و مکتب هایی با هدف کمال و سعادت انسانی گشته است.
در این مقاله تلاش شده است تا با تکیه به دیدگاه ملاصدرا به عنوان بنیان گذار حکمت متعالیه و نیز توجه ویژه وی به فلاسفه پیشین و دیدگاه های متنوع آنان، در نهایت، بابررسی ملاک های علم ارجمند از منظر هر کدام از گرایش های پیش از خود، و عنایت به محدودیت عقل گرایی محض فلاسفه، تقلیدی بودن کلام متکلمین، بدون برهان بودن عرفان ، محدودیت حس و تجربه دانشمندان علوم تجربی و ایرادات متعدد دیگری که بر هر یک از آن ها وارد است، نظر نهایی وی را مطرح نماید.
ملاصدرا در نهایت معتقد است، دانشی می تواند برتر از دیگر دانش ها باشد که بتواند راه دل و کشف و شهود را با تعقل و استدلال ترکیب کرده و با تأیید وحی و سنت، فراروی بشر گذارد و این راه جز از طریق حکمت متعالیه میسر نیست.
پرونده مقاله
خداوند و تصوری که در حکمت متعالیه از او وجود دارد، مهمترین نقش را در انسان شناسی ملاصدرا ایفا میکند. از نظر ملاصدرا تمامی کائنات جلوههای مختلف خداوند هستند و انسان، کاملترین جلوۀ اوست که در آیات قرآنی به خلیفۀ الهی و امانتدار خداوند توصیف شده است. مهمترین مبانی م چکیده کامل
خداوند و تصوری که در حکمت متعالیه از او وجود دارد، مهمترین نقش را در انسان شناسی ملاصدرا ایفا میکند. از نظر ملاصدرا تمامی کائنات جلوههای مختلف خداوند هستند و انسان، کاملترین جلوۀ اوست که در آیات قرآنی به خلیفۀ الهی و امانتدار خداوند توصیف شده است. مهمترین مبانی ملاصدرا در انسانشناسی، اصالت وجود، وحدت تشکیکی وجود و حرکت جوهری است. وی نفس انسانی را در بستر حرکت جوهری دارای مراتب ماده، مثال و عقل دانسته و در نهایت به مقام فوق عقل دست مییابد. داشتن مراتب گوناگون، خدشه ای بر وحدت نفس وارد نمیسازد همانطور که خداوند هم دارای جلوههایی از عقل، مثال و ماده بوده؛ ولی این منافی با وحدت او نیست. وحدت خداوند، وحدت حقّه است و انسان نیز وحدتی ظل وحدت حقّۀ خداوند دارد. تناظر خداوند و انسان به این مسئله ختم نمیشود: در نگرش صدرایی همانطور که خداوند خالق و مبدع هستی است، انسان نیز بهعنوان خلیفه و جانشین وی دارای این ویژگی است؛ یعنی با قوۀ تخیل خود، وجودات ذهنی را در سرزمین خیال میآفریند، تفاوت تنها در این است که ابداع خداوند در قلمرو خارج است و ابداع تخیل در قلمرو ذهن. این مقاله به تبیین جایگاه خداوند در انسانشناسی ملاصدرا بر مبنای اصالت وجود وحرکت جوهری میپردازد. جایگاهی که ملاصدرا برای خداوند قائل است و تصویری که از او به عنوان مبدأ و غایت موجودات، ارائه میدهد، به خوبی میتواند، مبیّن جایگاه او در انسان شناسیاش باشد
پرونده مقاله
در این نگارش مبانی و مقدمات بحث مانند شناخت حقیقت نفس و بدن و قوای آن به عنوان مدرک و یا وسائط ادراک خصوصا در نظر ملاصدرا بیان می گردد. در ادامه به بیان اختلافات دیدگاه حکمای اسلامی در مباحث فوق به عنوان مقدمه بحث ادراک و احساس، پرداخته شده و این مباحث همچنین باعث افترا چکیده کامل
در این نگارش مبانی و مقدمات بحث مانند شناخت حقیقت نفس و بدن و قوای آن به عنوان مدرک و یا وسائط ادراک خصوصا در نظر ملاصدرا بیان می گردد. در ادامه به بیان اختلافات دیدگاه حکمای اسلامی در مباحث فوق به عنوان مقدمه بحث ادراک و احساس، پرداخته شده و این مباحث همچنین باعث افتراق اقوال آن حکما در مبحث ادراک و احساس، خواهدشد. نگارنده در مبحث ادراک پس از بیان نظریه و مبانی و نتایج بحث در نظر آن حکما و بخصوص ملاصدرا، به بیان اختلافات و افتراقات نظریات آن حکمای اسلامی پرداخته است. در بخش پایانی به مباحثی همچون احساس و مباحث اختلافی حکما با توجه به مبانی و نظریات ملاصدرا در ادراک حیوانی و انسانی پرداخته شده وبه وجه تمایزی که بین احساس در حیوان و انسان وجود دارد توجه شده است.
پرونده مقاله
یکی از اصول اعتقادی مسلمانان، اصل معاد و زندگی پس از مرگ است. این اصل در دین اسلام از چنان جایگاهی برخوردار است که عدم اعتقاد به آن، موجب کفر و خروج از اسلام میگردد. اثبات تجرد نفس و بقای آن، زیر بنای معاد را تشکیل میدهد.مسئله معاد و همچنین نوع و چگونگی حیات برزخی، پیش چکیده کامل
یکی از اصول اعتقادی مسلمانان، اصل معاد و زندگی پس از مرگ است. این اصل در دین اسلام از چنان جایگاهی برخوردار است که عدم اعتقاد به آن، موجب کفر و خروج از اسلام میگردد. اثبات تجرد نفس و بقای آن، زیر بنای معاد را تشکیل میدهد.مسئله معاد و همچنین نوع و چگونگی حیات برزخی، پیش از ملاصدرا از مسائل علم کلام و یکی از شاخههای مسئله نفس و فنا یا خلود آن پس از مرگ بوده است که ملاصدرا آن را در غالب مسأله فلسفی مطرح کرد و در دنباله مباحث مربوط به حرکت جوهری نفس انسانی و قوا و ادراکات او قرار داد. وی قائل است که ادراکات جزئی پس از مرگ توسط قوه خیال صورت میگیرد. این قوه همراه با نفس، پس از مرگ باقی میماند، از این رو در این جا به تبیین این اصل و آراء فلاسفه در باب آن پرداخته می شود
پرونده مقاله
در این تحقیق نظریه ملاصدرا درباره اتحاد حاس و محسوس در ادراک حسی بر اساس موضوع صدوری بودن ادراک حسی و یقین آور بودن آن بررسی شد. اهمیت موضوع از این لحاظ است که ملاصدرا در رابطه با این موضوع، متأثر از نظریه رواقیان بوده، و خود به این موضوع تصریح داشته است. نظریه ملاصدرا چکیده کامل
در این تحقیق نظریه ملاصدرا درباره اتحاد حاس و محسوس در ادراک حسی بر اساس موضوع صدوری بودن ادراک حسی و یقین آور بودن آن بررسی شد. اهمیت موضوع از این لحاظ است که ملاصدرا در رابطه با این موضوع، متأثر از نظریه رواقیان بوده، و خود به این موضوع تصریح داشته است. نظریه ملاصدرا درباره معرفت حسی، به فعلیت درآمدن صور محسوسات برای نفس و به فعال بودن نفس حاسه در عالم حسی است. این نوع رویکرد به معرفت به عنوان شکلی هستی شناسانه که رابطه حاس با محسوس را نوعی رابطه تکاملی می داند، متفاوت از نظریه مشائیان است. در نظریه مشائیان، صور محسوسات در نفس مقدمه ای برای معرفت عقلانی از طریق تجرید این صور است. در صورتیکه نزد ملاصدرا نفس در مرتبه حس از این رو که صادر کننده صور محسوسات است، بجای منفعل بودن، فعال است و بنابراین معرفت در این مرحله نیز علمی و یقینی است. ملاصدرا بیان کرده که پیش از او نیز بسیاری متفکران به این قول قائل بوده اند. بنا بر همین گفته، در این تحقیق نظریه معرفت حسی ملاصدرا با نظریه انطباع معرفتی رواقیان تطبیق داده شده است. در نظریه انطباع معرفتی، رواقیان متقدم ادراک حسی را صورت برای مادۀ نفس می دانند که بر آن حک می شود. رواقیان متقدم یقینی بودن انطباع معرفتی را همسنخ بودن آن با نفس می دانند و از آن در جهت تعالی حکمت و اخلاق در افراد سود می برند. نتایج تحقیق نشان دهندۀ توجه ملاصدرا و رواقیان متقدم درباره همسنخ بودن حاس و محسوس و همچنین فعال بودن نفس در ادراک حسی برای بدست دادن معرفت یقینی حسی است. روش انجام تحقیق تحلیل محتوای آراء و نوآوری تحقیق در زمینه بدست دادن امکان گفتگو میان آراء ملاصدرا و فلسفه رواقی متقدم در زمینه معرفت شناسی است.
پرونده مقاله
نحوه نگرش آدمی به مساله وجود محور افکار و اعمال آدمیان است. و غفلت از وجود سبب بی معنا شدن زندگی و جهان آدمی می شود. وجود محور نظام فلسفی صدراست و بر اساس آن رابطه آدمی با عالم واقع و مساله حقیقت تبیین می شود. هایدگر در جهان معاصر جزء نادر اندیشمندانی است که وجود را محو چکیده کامل
نحوه نگرش آدمی به مساله وجود محور افکار و اعمال آدمیان است. و غفلت از وجود سبب بی معنا شدن زندگی و جهان آدمی می شود. وجود محور نظام فلسفی صدراست و بر اساس آن رابطه آدمی با عالم واقع و مساله حقیقت تبیین می شود. هایدگر در جهان معاصر جزء نادر اندیشمندانی است که وجود را محور اندیشه خود و درمان پوچ گرایی جهان معاصر را در کشف وجود و رابطه آدمی با آن می داند. در این نوشتار که به روش کتابخانه ای انجام شده است با تحلیل و مقایسه نظر این دو متفکر روشن می گردد که هر دو از اصالت ماهیت عبور می کنند به اصالت وجود می رسند و حقیقت را مبتنی بر ظهور وجود در آدمی می دانند و به ظهور و خفای وجود توام با هم معتقدند زیرا وجود همواره در جلوه ای خاص بر آدمی پدیدار می شود و هرگز وجود به طور کامل برای آدمی مکشوف نمی شود.
پرونده مقاله
در فرآیند درگیری میان نیروهای خیر و شر در وجود انسان، گاه تمایلات پست بر گرایشهای عالی و عقل و فطرت آدمی چیره می شود و انسان با گناه، تن به اسارت قوای نازله نفس می دهد. بر این اساس مسئله اساسی پژوهش حاضر پرسمان سعادت است. و در پی پاسخ این سوال هستیم که راه حل قرآن کری چکیده کامل
در فرآیند درگیری میان نیروهای خیر و شر در وجود انسان، گاه تمایلات پست بر گرایشهای عالی و عقل و فطرت آدمی چیره می شود و انسان با گناه، تن به اسارت قوای نازله نفس می دهد. بر این اساس مسئله اساسی پژوهش حاضر پرسمان سعادت است. و در پی پاسخ این سوال هستیم که راه حل قرآن کریم جهت رهایی از این ذلت و چگونگی دستیابی به سعادت چیست؟ لذا هدف این نوشتار معناشناسی سعادت در قرآن کریم است؛ اما از آنجا که رویکرد فلسفه نسبت به پرسمان سعادت نیز مورد توجه پژوهش پیش رو است؛ لذا هدف بعدی، معناشناسی و روش دستیابی به سعادت در دستگاه فلسفی با تمرکز بر آرای ملاصدرا است. یافته های پژوهش حاضر که براساس روش توصیفی و تحلیلی انجام شده است، نشان می دهد که دو واژه «فوز» و «فلاح» معادل های معنایی واژه سعادت در قرآن کریم است. سعادت از دیدگاه قرآن و فلسفه، در نوع خود حائز ارزش است، این پژوهش بر آن است که مفهوم و اصول دستیابی به سعادت از دیدگاه فلسفه را با سویهای تطبیقی موردبررسی قرار دهد و درواقع نسبت به نظرگاه فلسفی ارزشگذاری کند. در عرصه روش های نیل به سعادت، قرآن کریم دو دسته عوامل اعتقادی و عملی را مطرح نموده، این در حالی است که در دستگاه فلسفی عمدتاً به روش تزکیه نفس تأکید شده است این مقاله اهتمامی نوین در موضوع حاضر است چراکه پژوهش های سابق به جامعیت این نوشتار نمی باشند وهرکدام یکی از شاخصه ها را بررسی کرده اند.لازم به ذکر است این مقاله برگفته از رساله دکتری نگارنده می باشد.
پرونده مقاله
دیدگاه جمعی ازفلاسفه اسلامی آن است که عقل دراثبات معاد جسمانی ناتوان است ودلایل اثبات معاد جسمانی صرفاً نقلی است. با توجه به اینکه حقیقت اصلی انسان به روح است وفهم وادراک نیزتوسط روح حاصل می شود، ودراین میان، روح، ازماده تنها به عنوان ابزارووسیله ای برای نیل به خواسته ه چکیده کامل
دیدگاه جمعی ازفلاسفه اسلامی آن است که عقل دراثبات معاد جسمانی ناتوان است ودلایل اثبات معاد جسمانی صرفاً نقلی است. با توجه به اینکه حقیقت اصلی انسان به روح است وفهم وادراک نیزتوسط روح حاصل می شود، ودراین میان، روح، ازماده تنها به عنوان ابزارووسیله ای برای نیل به خواسته های خود بهره می گیرد،لذامقاله حاضر با عنوان «تحلیل انتقادی دیدگاه صدرالمتألهین درباب معاد جسمانی»ابتدا تصویری اجمالی ازچگونگی پدیدآمدن شبهه عنصری وجسمانی نبودن معاد در بین فلاسفه اسلامی به جهت خواننده عزیز مطرح کرده، سپس به مبانی معاد درحکمت متعالیه پرداخته ، وهمچنین اشکال اساسی معاد عنصری ازدیدگاه صدرالمتألهین ومرحوم آشتیانی را مورد بررسی قرار داده ، و سرانجام با نگاهی گذرا به این مطلب توجه داشته که اشکالات وشبهات اصلی مطرح شده درباب معاد جسمانی توسط صدرالمتألهین ، چگونه قابل حل است وچه پاسخی می توان برای آن یافت.
پرونده مقاله
آیات و روایات فراوانی که دربارهی آموزهی عوالم پیشین وارد شده، اندیشمندان مسلمان را در طول تاریخ به نظریهپردازی پیرامون آن وا داشته است. حکمت متعالیه نیز به عنوان یک دستگاه معرفتی مبتنی بر روششناسی فلسفی و الهامگرفته از آموزههای ناب دینی، از این قاعده برکنار نیست؛ چکیده کامل
آیات و روایات فراوانی که دربارهی آموزهی عوالم پیشین وارد شده، اندیشمندان مسلمان را در طول تاریخ به نظریهپردازی پیرامون آن وا داشته است. حکمت متعالیه نیز به عنوان یک دستگاه معرفتی مبتنی بر روششناسی فلسفی و الهامگرفته از آموزههای ناب دینی، از این قاعده برکنار نیست؛ لذا ملاصدرا نظریهی ویژهای در مورد عوالم پیشین و نحوهی حضور انسان در آنجا ابراز داشته است. او معتقد است انسانها در رتبهای (نه زمانی) پیش از ظهور در عالم دنیا، هویات عقلیای داشتهاند که از پشت پدران عقلیشان بیرون کشیده شده و با شهود ربوبیت پروردگار، با زبان حال «بلی» گفتهاند و میثاق سپردهاند. در روایات شیعی نیز به وضوح از دو عالم «ارواح» (روحهای بدون بدن) و «ذر» (طینتهای دارای اراده و ادراک) سخن به میان آمده است. اما یکی از پیامدهای کلامی-معرفتی باور به این آموزه، مسألهی فطرت است. بر اساس نظریهی صدرالمتألهین، حضور در عوالم پیشین تأثیری در پیدایی و نیز کیفیت این حقیقت در انسان ندارد؛ زیرا فطرت عبارت است از خلقت ویژهی آدمی که در همهی انسانها مشترک و یکسان است. اما با توجه به روایات شیعی، فطرت انسان نتیجهی حضور و معرفت او در عوالم پیشین است؛ از این رو اولاً فطرتهای انسانها کاملاً یکسان نیستند، ثانیاً اختیار و انتخابهای انسان در نحوهی شکلگیری فطرت او نقش دارد، و ثالثاً برخی فطرتها ممدوح و برخی دیگر مذمومند.
پرونده مقاله